ساعت هفت به مجلس رفتم و گزارشها را خواندم و جواب چند نامه را دادم و خاطراتعقب مانده را نوشتم. ساعت هشت به جلسه علنی مجلس رفتم. بحث، درباره لایحه اراضیشهری آغاز شد. مسأله بسیار مهمی است و پنج ماده از ۱۶ ماده لایحه و اعتبارنامه نمایندهسیرجان و نماینده رودسر تصویب شد.
ظهر آقای سازگارنژاد، نماینده سروستان شیراز آمد و از مزاحمت حزباللهیها نسبت بهایشان و اتهام امتی بودن، گله داشت و کمک خواست. عصر با خبرگزاری پارس مصاحبهایدرباره اسرائیل و فلسطین به مناسبت روز قدس داشتم. آقای داودی کاندیدای مجلس شورایاسلامی از لنگرود آمد و از انتخابات میان دورهای ـ که شکست خورده بود ـ شکایت داشت.
ساعت پنج بعدازظهر، در شورای عالی دفاع در نخست وزیری، شرکت کردم. آقای فلاحیگزارش جبههها را داد. حمله لشکر ۱۶ موفق بوده و غنائم و اسرای زیادی گرفتهاند. دشمن رااز شمال کرخه کور، عقب راندهاند، ولی در دزفول لشکر ۲۱ فتح، عمل نکرده و در آبادان همحمله لشکر ۷۷ خراسان، بی نتیجه مانده است.
سرهنگ دهقان، گزارشی از خریدهای موفق مهمات داد که از شرقیها و غربیها خریدهاند ومشغول وارد کردن هستند. ایشان مدعی است، از اول جنگ تاکنون نزدیک بیست میلیارددلار، مهمات مصرف کردهایم. رقم عظیمی است. احتمالا اغراق آمیز است.
سرهنگ نامجو و کلاهدوز، گزارشی مبنی بر تقصیر نیروی هوائی، در عدم حمله به مرکزکنفرانس سران ضدانقلاب در کردستان که از طرف استاندار ارومیه خواسته شده بود، دادند وقرار شد پس از بررسی، تنبیه شوند.
آقای [مصطفی]میرسلیم راجع به بازسازی شهرهای جنگ زده، مشورت کرد و نظرخواست و شکایتی از صنایع نظامی به خاطر عدم کارائی، مطرح شد. افطار در مجلس ماندم.اول شب به عیادت آقایان خامنهای و اشراقی رفتم. حال آقای خامنهای بهتر است و حالآقای اشراقی خطرناک. بعضی از برادران دلسوز توصیه نمودند که این همه به بیمارستان نروم،به خصوص که منافقین قبلا در مریضخانه، نفوذ زیادی داشتهاند و اسم آن را بیمارستان مهدیرضائی گذاشتهاند و میتوانند در آنجا کمین برای ما برقرار کنند، اما با توجه به اشتیاقی که بهملاقات آقای خامنهای دارم و نیز ضرورت مراقبت از ایشان، ترجیح میدهم بروم.